رها شده ام از هرچه دلتنگیست

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۳۸ مطلب با موضوع «دل نویس ها» ثبت شده است

خواب...

شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۱۵ ب.ظ

دیشب خواب دیدم ...

خواب دیدم گم شده ام 

گم کرده ام حلما خویش را 

اما نه در خواب که در بیداری هم گم شده است

این روزها خواب هایم هم عین بیداری رنگ ارامش ندارد

کجا باید به دنبالش بگردم

در خواب یا بیداری......؟؟؟

این روزها میترسم از خوابها 

نکند خوابهایم را هم گم کنم 

پیدایم کن 

خسته شدم از گشتن های بی اثر

 

من....

پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۵۰ ب.ظ

من آن سکوت شب بارانیم 

که هیچ چیز ملال آور تر از صدای صاعقه نیست برایش 

صدای صاعقه ای که میشکند 

هم سکوت شب را 

هم آرامش مرا....

مراقبم باش...

خوب است که میگذرد...

چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۱۸ ب.ظ

خسته ام 

خسته ام از این تضاد

زیر این تضاد درونی کم آورده ام ....

خوب است که این روزها میگذرد وگرنه .....

دنیا ....

دوشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۲۸ ق.ظ

دنیا بدون ما هم میگذره ...

بود و نبود ما براش مهم نیست ...

اما تو عشق و دوست داشتن بود و نبود مهمه ...

اگه جایی هستی که بود و نبود کسی برات مهمه بدون دوست داری و عاشقی...

اما اگه جایی بودی که بود و نبودت برا کسی مهم نبود بدون تنهایی....

بود و نبود من برا خودم و خدا مهمه پس نه تنها، تنها نیستم عاشق هم هستم لبخند

جمله ای پر معنا از خودم چشمک        

کاش..

شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۳۶ ب.ظ

کاش میتونستم حس و حال این روزهام رو به کسی بگم...

خسته ام ...

جمعه, ۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۲۸ ب.ظ

خسته ام خیلی خسته ...

دلم گرفته عین عروسکی که به اجبار لبخند را بر لبانش دوخته اند...

میخوام بنویسم....

پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۱۵ ب.ظ

میخوام حرف بزنم ...

میخوام از حرف هایی بگم که سالهاست تو دلم مونده ...

حرف هایی که هرگز زده نشده 

اما همین ابتدا یه هشدار بدم ...

اگه برداشت به رای نمیکنید و یه خودتون نمیگیرید بخونید وگرنه لطفا وارد ادامه مطلب نشید...

اطلاعیه ...

چهارشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۲۲ ق.ظ

تغییر نام

نه اینکه دیگر عبد کوی عشق نباشم نه ،من همیشه عبد کوی عشق هستم اما میخواهم کمی تغییر در خود ایجاد کنم میخواهم کمی این نام در من اثر کند ....

یا شاید هم بیان حال و روزم باشد ...

در هر صورت از این به بعد با نام جدید زندگی میکنم 

حلما ...

نیستم

دوشنبه, ۲ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۳۴ ب.ظ

سلام

روزهاست که نیستم نه تنها اینجا که حتی با خودم هم نیستم 

دیگر حتی جسمم هم عبد کوی عشقی ندارد ...

روزهاست که چیزهای زیادی را از دست داده ...

دلم حس ماهی را دارد که از اقیانوس بزرگ امیدواری بیرون اوردنش و در تنگ کوچکی که هیچ روزنه ای از امید در آن وجود ندارد ساکنش کردند...

شرمنده ام که دیگر عبد کوی عشق نیستم

اگر باشم همه ی بودن شعار میشود

من شعار نمیخواهم

میخواهم بروم

شاید پیدایش کنم

التماس دعا

یاعلی  

خدایا....

جمعه, ۱۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۳ ب.ظ

خدایا 

راضیم به رضایت ....

هرچه تو بخواهی همان میشود ...

من میدانم ....

هرچه صلاح توست سر راهم قرار بده...