رها شده ام از هرچه دلتنگیست

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درخت سوخته در باران» ثبت شده است

خدایا دلم را شاد کن...

سه شنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۰۰ ق.ظ

خدا چشم جهان بینی فرستاد

برای عشق ،آیینی فرستاد

کنار نور، ظلمت را رقم زد

لب هر باغ پرچینی فرستاد

خدا خورشید را یار زمین کرد

برایش تاج زرینی فرستاد

به دل ها عشق و شور و شادی آموخت

برای ماه ،پروینی فرستاد

کنار خار، گل را پرورش داد

برای تلخ ،شیرینی فرستاد

هر آن کس را که توفیق دعا داد

برایش مرغ آمینی فرستاد

به هر فرهاد دست دوستی داد

برایش شور شیرینی فرستاد

خوشا دستی که شد سویش روانه

خوشا عمری که طی شد عاشقانه

خوشا آن دل که عشقش جاودانیست

خوشا آن گل که عطرش آسمانیست

دعا کن عشق در ما جان بگیرد

دعا کن باز هم باران بگیرد

دری از عشق...

دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۰۰ ق.ظ

به روی من دری از عشق وا شد

دلم پر میزند ،وقت دعا شد

دلم پر میزند ،چشمانم ابریست

هوا آکنده از عطر دعا شد

خدا آغوش خود را باز کرده

دمی باید در آغوشش رها شد

خوشا آن کس که از باغش گلی چید

خوشا آن کس که حاجاتش روا شد

چه غم داریم، دریا در دل ماست

خوشا آن کس که غرق «ربنا» شد

خداوندا!«به حق شاه مردان»

دمی از بنده ات رو برنگردان

التماس دعا

به رویم بخند

يكشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۲۷ ق.ظ

حال و هوایم تماشایی است.

دستی پنجره های خانه ام را یکی یکی می گشاید و هوای تازه به من می دهد.

کسی پریشانی ام را می گیرد و دلم را آب و جارو می کند.

سبک شدم.

دیگر از آن همه سرسنگینی خبری نیست.

محبوبا!

آغوشت چه عزیز و آرام بود و من نمی دانستم.

به رویم بخند و بگذار زیر باران بخششت ، زلال شوم.

با من حرف بزن

شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۲۴ ق.ظ

دریا دل من است ، نا آرام و بی قرار

دریا چشم توست، با شوری وصف ناپذیر

قامت به قامت دریا می ایستم و غزل هایم را بلند بلند برایت می خوانم

بگو که صدایم را می شنوی.

بگو که غزل هایم را به بهشت راه می دهی.

با من حرف بزن.

هیچ صدایی ،صمیمی تر از صدای تو نیست.

دنیا ی من تویی ....

جمعه, ۴ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۲۰ ق.ظ

خدایا!

با این دنیا بیگانه ام.

دنیای من نیست این دنیا.

دنیای درختان بی ریشه، علف های هرز ،چراغ های خاموش،

دنیای دل های مفلوک ، لب های بی ذکر، پیشانی های تب دار ...

مرا به دنیای خودم بر گردان.

دنیای من تویی.

خدایا!مرا از فریب شیطان در امان نگه دار.

پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ق.ظ

مهربانا!

گناه ، روزگارم را سیاه کرده است.

بگذار زندگی ام زیر بارش لبخند تو زیبا شود.

محبوبا!

دستم از دامان بالا بلندان عالم کوتاه است.

آبرویی برایم نمانده تا نامی را بخوانم.

بگذار این بار بی واسطه با تو سخن بگویم:

شیطان از در و دیوار زندگی ام می بارد.

می ترسم این دل بی آبرو کار دستم دهد.

می ترسم دل به شیطان بسپارم.

کرشمه ای از نگاه تو مرا بس تا دل به آتش نشسته آرام گیرد.

مرا به دریا برسان...

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ

چه زود از پا در آمدم

چه زود خوابم برد

چه زود جا مانده ام

بال ندارم که به دیدارت بیایم

صدایم را بشنو.

چیزی بگو که از هوای تو سرشار شوم

بگو دلتنگی ام را باد با خود ببرد.

من آن ماهی گرفتارم که قلاب را رها نمی کند.

خدایا! از این برکه ی بی اتفاق و خاموش

مرا به دریا برسان

محبوب من!

سه شنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۰۰ ق.ظ

محبوب من!

می شود قلبم را برای خودت نگه داری

تا شیطان شادابی ام را نگیرد ، دلم را نگیرد ، عشقم را نگیرد.

من هنوز کودکی نحیفم .

هنوز شانه های کوچکم تاب گناه ندارد.

هنوز شب های بی تو خواب های تلخ می بینم.

هنوز به عطر نفس های تو محتاجم.

چرا مرا مثل گنجشکی خیس در آستین نمی گیری و به خانه نمی بری؟

این کتاب....

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۰ ق.ظ

چه سطر های روشنی دارد این کتاب!

چه عطر عاشقانه ای دارد!

محبوب من!

گلبرگ های کدام گل را لای کتابت نهاده ای که به هر ورقی، سر مست می شوم؟!

کدام کلمات را در کوله ام بگذارم که رمز ورود به بهشت تو باشد؟

به کدام کلمات لبخند زدی؟

در کدام کلمات آه کشیدی ...؟

یادش بخیر

دوستی می گفت: « حروف مقطعه ، آه های خداوندند ».

محبوبم!

يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۰ ق.ظ

محبوبا !

این نامه را به خط گریه برایت می نویسم.
دلتنگی ام را بخوان!صدایم را بشنو!
ببین چقدر خالی ام !
چقدر دورم از دست های تو !
گم شدم.
کویر محاصره ام کرده.
تشنه ی نگاه آبی تو ام.
تشنه ی صدای روشن تو.