رها شده ام از هرچه دلتنگیست

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درخت سوخته در باران» ثبت شده است

محبوبا!

شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۰۰ ق.ظ

محبوبا!

در لحظه لحظه روزهای رنگ پریده ام حضور داری.

چیزی از من بر تو پوشیده نیست.

می دانی کوه شدم ، سنگین سنگین،

سبک بالم کن تا سوی تو پر بگیرم.

می دانی ابر شدم ، غمگین غمگین،

رهایم کن تا بی قراری هایم را ببارم.

مرا زیر چتر نگاهت بگیر .

مرا فراموش نکن که دهانم پر از نام معطر توست

و در قلبم درختیست که به باران ذکر تو زنده می ماند.

رسیدن به تو.....

جمعه, ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۵۴ ب.ظ

به تو که میرسم

دست و پایم را گم میکنم

کلمات را از یاد میبرم

و پر میشوم از فراموشی

فراموشی درد کمی نیست ....

محبوب من!

فراموشی ام را بگیر و مرا در آغوشت پناه ده.

تنهایم

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۵۴ ب.ظ

تنهایم.

هیچ کس نشانی ام را نمی داند.

هیچ قلبی برایم نمی تپد.

خوشا به حال دست های کوچکی که در دست بزرگ تواند.

خوشا به حال چشم هایی که روی ماه تورا می بینند.

به تو پناه می اورم از ارزوهای بی سر و ته،

به تو پناه می اورم از شب های بی چراغ،

تو می توانی با لبخندی هزاران راه، به رویم بگشایی

تو می توانی با نگاهی دیوارهای فاصله را برداری،

گاهی به من نگاه کن،

گاهی به رویم لبخند بزن ...

« و انا ارجوک »

به تو امیدوارم.